در ساختار فعلی رسانهای ایران، مرزهای سانسور بیش از آنکه بر اصول ثابت و اخلاقی استوار باشد، بر مبنای تفاسیر متغیر، روابط قدرت و برداشتهای شخصی شکل میگیرد. معیارهایی که باید روشن و قابل پیشبینی باشند، اغلب با ابهام و سلیقه تفسیر میشوند و در نتیجه، مسیر صدور مجوز برای یک اثر هنری بیش از آنکه تابع اصول مشخص باشد، تابع مناسبات قدرت است. توقیف ناگهانی سریال «سووشون» همزمان با اوجگیری غیرقابل انکار برنامه «عشق ابدی» در یوتیوب، فرصت مناسبی است تا از دریچهای تازه، به نحوه مواجهه ساختار رسمی با مضامین اجتماعی، عاطفی و فرهنگی نگاه کنیم.
اهالی هنر که ذاتا باید حافظ طبیعت و تاریخ باشند، با جملاتی چون «من خودم فعال فرهنگی هستم» و «میخواهم ظرافت معماری و تاریخ و جغرافیای شهر را به همه نشان دهم» هر بلایی که دلشان خواست سر طبیعت و آثار تاریخی کشور بیاورند. انتهای این مسیر ویرانی میراث طبیعی و تاریخی ایرانیها است، که شاید دیر یا زود چون «سووشون»، باید سوگواره ای برای آن نیز ساخته شود...